توضیحات
محمد جواد تندگویان در خرداد ۱۳۲۹ خورشیدی چشم به جهان گشود. او کودکیاش
را بیشتر با مادر خود گذارند. خیلی پیـشتر از آنکه به مدرسه برود و
خواندن و نوشتن بیاموزد با راهنمایی پدر خویش به مسجد راه یافت و با قرآن
کریم آشنا شد و کلام الله را چراغ راه آینده خویش ساخت. در چـنین محیطی،
جواد بهترین دوست آدمی کتاب را شناخت و پیبرد که گنج گرانبهای دقایق عمر
را باید با بهترین دوست و در جهت نیل به سوی معبود گذارند. در تمامی دوران
تحصیل از ابتدا تا زمان راه یافتن به دانشگاه خرج تـحصیل خـود را از راه
کـارکردن و تدریس خصوصی دروس ریاضی، عربی و زبان انگلیسی در میآورد.
دوره دبیرستان او هـمزمان بـود با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی که فریاد
ظلمتشکن امام راحل، ایران را درنوردید و ایرانیان را با خـود هـمراه کـرد.
جواد کـه بـه سبب علقههای مذهبی، رهنمودهای پدر و نیز جذب شدن تدریجی
به سمت مبارزه و آشنایی دورادور با راه و مرام امـام خمینی(ره)، به
ضرورت آموختن زبان عربی و قرآن کریم پیبرده بود، به مـسجد المـصطفی(ص) در
یکی از مناطق تهران رفت. او باهوش و فراستی والا، هر شاگردی را با هر
نوع عـقیده، سـلیقه و تربیت خانوادگیای در کلاس درس خویش میپذیرفت.
پس از رد شدن جواد در امتحان گزینش اعزام
دانشجو به خارج، ابـتدا قـرار شد، او مطابق میل خانواده در دانـشکده
مـهندسی تهران شـروع بـه تـحصیل کند اما جواد در مقابل اصرار خانوادهاش
در ایـن مـورد به صراحت گفت: من شخصا علاقه شدیدی به تحصیل در دانشکده
نفت آبـادان دارم امـا وقتی مادرم موفق نیست هرچه بـگویید میپذیرم، اما
بدانید بـا مـخالفت خودتان آینده مرا خراب مـیکنید.
جواد در جستوجوهای خود، در میان دانشجویان
توانست با افرادی کـه مثل خودش، تربیت مذهبی داشـتند، ارتباط برقرار کند و
به عنصر فعال انجمن اسلامی دانشکده نفت تبدیل شود. بعد از انقلاب، هیأتی
از طرف شورای انقلاب، مأمور رسیدگی به سوابق اساتید و کارمندان و کـارگران
شـرکت نفت آبادان شده بـودند کـه جواد هم در آن هیأت عضویت داشت.
پس از پیروزی انقلاب بـه علت نیاز مبرم به وزارت نـفت دعـوت و به عنوان
عضو کمیسیون پاکسازی منصوب شد اما به سرعت، به علت تـوطئههای زیـاد ضد
انقلاب در جنوب و بهویژه در شهر آبـادان، به عنوان نماینده وزیـر وقـت
نفت در مناطق جنوب به آبـادان اعـزام شد. از اتفاقات مهم این زمان سیل
آبادان بود که جواد با تجهیز گـروهی کـوچک از یاران و کمک سازمانهای
ذیربط، در فـرصتی کـوتاه، مـردم آبادان را از خطرهای حـتمی و لطـمات سیل
نجات داد. او پس از فعالیتهای چـشمگیر در آن شـهر و مقابله با
توطئههای گروهکهای مرتبط با شرق و غرب که میکوشیدند با ایجاد اخلال در
عـملیات پالایـشگاه بزرگ آبادان به انقلاب نوپای اسـلامی لطـمه بزنند، بـه
عـنوان مـدیر مناطق نفتخیز منصوب شـد. فعالیت جواد در این عنوان تا زمان
نخست وزیری شهید رجایی ادامه داشت. او در این منصب در خـنثی کـردن
توطئهها، ایجاد آرامش لازم برای انجام کـارهای صـنعتی و بـالاخره شـروع و
راه اندازی پروژههای بزرگ، تـواناییهای خـود را به منصه ظهور رساند تا
اینکه به عنوان وزیر نفت انتخاب و پس از اخذ رای اعتماد از مجلس شورای
اسـلامی مـشغول بـه کار شد.
همزمان با فعالیت در وزارت نفت، جـنگ
تـحمیلی نـیز آغاز و هجوم صدامیان به مناطق نفتخیز شروع شد. در خلال مدت
یک ماه و چند روزه وزارت، او که رنج دربند بودن و سختی را چشیده بود،
برای نظارت مستقیم بر عـملیات و کمک به حل مشکلات کارکنان، چندین بار
به مناطق جنوب و آبادان مسافرت کرد تا اینکه در سفر آخر که برای دلجویی
از کارکنان و بررسی وضعیت پالایشگاه به طرف آبادان حرکت کرده بـود، در
آبان ۱۳۵۹ خورشیدی در راه ماهشهر به آبادان، از داخل خاک کشور ربوده و به
عراق بـرده شـد و از آنجا به زندان استخبارات عراق منتقل شد. تلویزیون عراق
پس از به اسارت درآمدن تندگویان، در برنامههای خود اعلام میکرد: اکنون
ایرانیها نه وزیر نفت دارند و نه نفت. دولت ایران تا یک سال به امید
بازگشت تندگویان، از معرفی وزیر نفت جدید به مجلس، خودداری کرد.
ورود شهید تندگویان به زندان بغداد آغاز
مرحلهای کاملا متفاوت در زندگی او بود. این شهید مبارز به مدت ۱۱ سال
شکنجه و آزار در زندان های رژیم بعثی را تحمل کرد و در ۱۳۷۰ خورشیدی شربت
شهادت را نوشید. عملکرد مزورانه و فریبکارانه حزب بعث مانع از آن شد تا
اطلاعات دقیق و جامعی در ارتباط با نحوه اسارت و شهادت وی در دسترس باشد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی در این ارتباط نوشت: محمدجوادتندگویان وزیر نفت و بوشهری معاون وی، یحیوی سرپرست مناطق نفتی
جنوب و ۲ کارمند وزارتخانه که روز جمعه به منظور بازدید از تأسیسات شرکت
نفت و رسیدگی به وضع کارکنان فداکار صنعت نفت به خوزستان سفر کرده بودند در
نزدیکی آبادان از سوی متجاوزین مزدور عراقی ربوده شده و به خاک عراق منتقل
شدند. این سومین باری بود که وزیر نفت پس از جنگ تحمیلی عراق با ایران به
خوزستان سفر میکرد و در مناطق نفتی در بین کارکنان این صنعت حاضر میشد.